خلاصه داستان : یک موجود فضایی به زمین میآید و در شکل یک زن به شکار انسانها میپردازد...
|
منتقد: مایکل فیلیپس (شیکاگو تریبون)
شگفتانگیزی این فیلم در یک بعد آن خلاصه نمیشود. البته هشدار به جایی ست که بگوئیم درصدی از آمریکاییهایی که بلیط تماشای این فیلم را خریدهاند با عصبانیت سالن سینما را ترک نموده و یا نیمه کاره آن را رها کردهاند.
فیلمی که از آن حرف می زنیم «زیر پوست/Under the Skin» است، توهم برانگیزترین فیلمی که مدت هاست نمونه ی آن را در هیچ یک از ژانرهای سینمایی ندیده ایم، مطالعه ای کاملاً تجربی و گیرا درباره ی بیگانگان در یک سرزمین بیگانه. کارگردان بریتانیایی فیلم «جاناتان گلیزر» (کارگردان فیلم هایی چون «هیولای جذاب/See. xy Beast» و «تولد/Birth») و دیگر نویسنده ی فیلمنامه «والتر کمپبل»، رمان «مایکل فابر» را در اختیار خود گرفته، بخش هایی از آن را جدا کرده اند و به روش مخاطره آمیز خود دست به کار نگارش فیلمنامه شده اند. همراه اصلی آنها در این اثر «اسکارلت جوهانسون» است که در نقش زنی تماشایی و چشم نواز با لهجه ی لندنی ظاهر می شود که کلاه گیس سیاه رنگ به سر گذاشته و کتی از خز تقلبی به تن دارد و افراد منزوی و تنها، میخوارگانی را که از این نوشگاه راهی نوشگاه بعدی می شوند و کسانی را که در جاده منتظر سواری مجانی هستند را در شهر گلسگاو در اسکاتلند و حومه ی آن سوار اتومبیل خود می کند.
آنچه این زن بر سر این مردان می آورد و دلیل آن، به شکل یک معما با پاسخی واضح در پرده می ماند. زن، که به تازگی شکل انسانی به خود گرفته است، از جایی دیگر می آید. او یک موجود فضایی است که تولد یا تبدیل او در صحنه ی ابتدایی فیلم شکل می گیرد که یادآور تصاویر فیلم «2001: یک اودیسه ی فضایی/2001: A Space Odyssey » است. خلاء مایع سیاهرنگی که در این پیش پرده وجود دارد در طول «زیر پوست» هم چندین مرتبه ظاهر می شود. زمانی که زن شکارهای خود را به محل اقامت خودش می برد، این دریای سیاه معما انگیز معلوم می کند آن محل آخرین مقصد افراد است. این چیزی است که آن مردها در ازای بخت موافق فریبنده ی شان نصیب خود می کنند: دیدار خداحافظی با تاریک ترین چشمه ی آب معدنی جهان.
سبک تصاویر تکان دهنده و متحیر کننده است و تأثیرات زیادی را با هم ترکیب می کند اما هرگز پوچ و بی معنی نیست. گلیزر بیشتر این تصاویر را مانند یک مستند متهورانه ی خیابانی فیلمبرداری کرده است که چندین شخصیت کوچک درون ون این موجود فضایی را در خود مخفی کرده است. بسیاری از برخوردهای حاوی گفتگو میان جوهانسون و اهالی گلسگاو در پیاده رو ها یا کلوب ها با حضور نابازیگران و مردم واقعی شکل گرفته است که متوجه نشده اند دوربینی در حال فیلمبرداری از آنهاست و همبازی آنها در صحنه جوهانسون است که کلاه گیسی سیاه رنگ و کت خزی تقلبی به تن دارد. صحنه هایی که با حضور نابازیگران فیلمبرداری شده بود تنها پس از اینکه شرکت کنندگان رضایتنامه ی کتبی امضا کردند وارد فیلم شد. نقش های مذکر اصلی - که میان آنها مرد جوانی با صورتی که به دلیل بیماری نوروفیبروماتوز از شکل افتاده و حالتی شبیه به «مرد فیل نما» پیدا کرده است نیز وجود دارد - توسط بازیگران حرفه ای ایفا شده اند. ترکیب بازیگران و نابازیگران همگون و یکپارچه است. سکانس های نمایشگر خلاء سیاهرنگ شگفت آور هستند. جلوه های ویژه به واقع ویژه و خیال انگیز و روح مانند هستند.
همینطور که «زیر پوست» بیشتر به سوی شمال سفر می کند و مناطق دورافتاده تر اسکاتلندی افق هایی تازه و خطرناک تر پیش روی بیننده می گذارند، موجود فضایی کم کم نژاد بشر را به شکلی تازه ارزیابی می کند. او مانند یک موجود انگلی رفتار می کند و در حین اینکه به وظیفه ی خود عمل می کند درباره ی رفتار و احساسات انسانی چیزهایی یاد می گیرد. درون رمان، جزئیات وظیفه ی او روشن شده اند؛ او مردها را به عنوان خوراک برای سیاره ی زادگاهش شکار می کند. فیلم این موضوع را گنگ نگه می دارد و تعیین آن را به ذهنیت مخاطب وا می گذارد. یک موجود فضایی دیگر هم در کار است، یک موجود مذکر که موتور سیکلتی دارد و در پی شخصیت جوهانسون به فعالیت می پردازد. اما در عین اینکه آسیب پذیری بشر به نوعی وجدان موجود فضایی را تحت تأثیر قرار می دهد، تهدیدی که از جانب او وجود دارد از چشم پنهان می ماند.
روشی که گلیزر برای به تصویر کشیدن «زیر پوست» به کار برده، ترکیبی است از نئورئالیسم تهورآمیز به سبک فیلم های «آندره آ آرنولد» به خصوص «جاده ی قرمز/Red Road» و اگر آن را دست پایین بگیریم فانتزی ای است که به شکلی برازنده و شکیل پرداخته شده است. به گمان من بسیاری از افراد، به خصوص مردها، برای دیدن صحنه های برهنگی سری به سالن های سینمای نمایش دهنده ی «زیر پوست» می زنند. اما حقیقت این است که اینها از آن نوع صحنه های حاوی برهنگی نیستند. هیچ چیزی در این فیلم حالت عادی و معمولی ندارد. لحظات فیلم حال و هوایی تازه و غیرقابل پیش بینی دارند و به همان اندازه عجیب و آرام هستند که موسیقی متن به یادماندنی فیلم اثر «میکا لوی» که اولین بار است برای یک فیلم بلند موسیقی می سازد، این چنین به نظر می رسد. چه کسی فکرش را می کرد که روش غیر عادی ای که فیلم «بورات/Borat» در داستان گویی بکار برده بود به چنین نتایج جذاب و قابل توجهی در قلمرو ژانر علمی تخیلی منتج بشود؟
جوهانسون پیش تر با فیلم «او/Her» اثر «اسپایک جونز» و اکنون با فیلم گیج کننده و غیرقابل طبقه بندی گلیز دارد یاد می گیرد که بازی کردن یک موجود به شکلی که کمتر یا بیشتر دارای خصوصیات انسانی باشد، مزایای هنری خود را دارد.
منبع :مووی مگ
مترجم: الهام بای