نقد فیلم کمدی( بیاین پلیس شیم!)
تصویری آرمانگرایانه ازهنر متعالی
[ ]
نقد فیلم کمدی( بیاین پلیس شیم!)
نظرات

                       نقدی بر فیلم کمدی :Let's Be Cops

          بیاین پلیس شیم!

                                 منبع :سایت نقدفارسی

 

کارگردان : Luke Greenfield

نویسندگان : Luke GreenfieldNicholas Thomas

بازیگران : Jake JohnsonDamon Wayans Jr.Rob Riggle

خلاصه داستان : ماجرا از این قرار است که دو دوست برای رفتن به مهمانی لباس افسران پلیس را می پوشند و در محله خود با این لباس ها محبوب می شوند. ولی وقتی با واقعیت هایی همچون گانگسترها و افسران فاسد روبرو می شوند، مجبور می شوند نشان های تقلبی شان را رو کنند و...

 

media/kunena/attachments/1598/LetsBeCops.jpg

 

 

منتقد: جولیدن-نشریه ورایتی (Variety) 

 

ترکیب مسخره بازی های ناهنجار و ضرب و شتم های خشن مشخصاً چیز خاص و منسجمی نیست و صحنه هایی که موجب خنده با صدای بلند می شوند هم در پرده ی سوم فیلم که به رونویسی نامرتب از فیلم «پسران بد ۳» شبیه است، آشکارا کمتر می شوند. با این وجود «بیایید پلیس شویم / Let’s Be Cops » بایستی در گیشه ی اواخر تابستان موفقیت کسب کند، حتی اگر این موضوع فقط به دلیل تریلر ها و تبلیغات تلویزیونی فیلم باشد که از صحنه های خنده دار پراکنده هوشمندانه نهایت استفاده را کرده اند. این فیلم یک کمدی فارس[۱] است که «لوک گرین فیلد» آن را کارگردانی کرده و به آدم های ناموفقی می پردازد که با وانمود کردن اینکه افسر گشت پلیس لس آنجلس هستند، عزت نفس خود را بالا می برند. فیلم که توسط معیارهای نامناسب درجه بندی R در دوره ی حاضر، تحت فشار قرار گرفته است، می توانست در اکران سینمایی خود و ادامه ی حیات اش در شبکه ی ویدئوی خانگی، به شکلی امکان پذیر از گروه مخاطبان هدف خود که مردان جوان هستند فراتر برود.

گرین فیلد و همکار فیلمنامه نویس اش «نیکولاس توماس» با به کار بستن طرح داستانی ای که به شیوه ای بسیار جدی تر در فیلم «عاشق مرد یونیفرم پوش هستم» - محصول ۱۹۹۳ ساخته ی کارگردان کانادایی «دیوید ولینگتون» - اجرا شده بود، نارضایتی دو نقش اول داستان را در صحنه ی ابتدایی فیلم به شکلی سر زنده نشان می دهند. رایان (جیک جانسون بازیگر سریال «دختر جدید») بازیکن فوتبال سابق دانشگاه که به دلیل مصدومیت های خود از رسیدن به لیگ ملی فوتبال جا مانده است، غرور آسیب دیده ی خود را با مربیگری برای بچه های محله - چه به این کار مایل باشند و چه نباشند- التیام می بخشد (البته زمانی که بدون شوق چندانی مشغول دنبال کردن حرفه ی بازیگری غیر موفق خود نباشد). تنها نقش اصلی او بازی در یک آگهی تبلیغاتی شاد و عجیب برای داروی تبخال است.

رفیق صمیمی و هم اتاقی او، جاستین (دیمون وایانز جونیور)، به شدت منتظر است تا به عنوان طراح بازی های ویدئویی موفقیتی کسب کند. اما او بعد از اینکه همکاران و سرپرست گستاخ اش بازی او را به نفع یک بازی تیراندازی جدید با شرکت پلیس های لس آنجلس کنار می زنند و رها می کنند، با حالتی تحقیرآمیز و بزدلانه گروه را ترک می کند. سرپرست او بیشتر به زامبی ها، ابر قهرمان ها و مأموران آتش نشانی علاقه مند است.

اتفاقاً جاستین برای بازی خود چند دست یونیفورم پلیس که کاملاً اصل به نظر می رسد تهیه کرده است. تصادفاً رایان هم به این فکر می افتد که در یک مجلس گردهمایی دوستان قدیمی، که او اشتباهاً فکر کرده است میهمانی لباس مبدل است، آن یونیفورم ها را بر تن کنند. خبر بد این است که این دو رفیق زمانی که در کنار همکلاسی های سابق و به شدت موفق خود قرار می گیرند، به شکلی دردناک از وضعیت خود به عنوان جوان های ۳۰ ساله ی بازنده و نگون بخت آگاه می شوند. خبر خوب هم این است که بعد از میهمانی این دو دوست متوجه می شوند که قدم زدن در لس آنجلس راه فوق العاده ای برای کسب احترام است و همچنین جذب کردن زن ها که البته اتفاقی نیست. این صحنه ها در بخش زیادی از فیلم وجود دارند که انتخاب بازیگران و بازی گرفتن از آنها ضربه ای بزرگ برای فیلم به شمار می رود.

رایان از شدت هیجانی که لباس های مبدل شان به وجود آورده است از خود بیخود می شود و پیش تر می رود و از سایت eBay یک ماشین پلیس قراضه تهیه می کند و جلیقه های ضدگلوله و چیزهای دیگری از این دست هم خریداری می کند، البته این کارها موجب ناراحتی روزافزون جاستین می شود. حواستان باشد که جاستین از اینکه با جا زدن خود به عنوان افسر پلیس گشت توجه جوزی (نینا دربوف) را، پیشخدمت زیبایی که می خواهد در هالیوود گریمور بشود، به خود جلب کرده خوشحال و راضی است. اما رایان مصر است که خودش و رفیق اش را، آن هم در حالیکه نه از پشتیبانی پلیس های واقعی برخوردارند و نه اسلحه ی واقعی دارند، در موقعیت های خطرناک قرار دهد، که برخوردهای تشدید شونده و خطرناک عصبی تری با یک گردن کلفت اروپایی (جیمز دی آرسی) و دار و دسته اش جزئی از این هاست.

جانسون از اینکه بر روی جنبه های نفرت انگیز شخصیت خود تأکید کند ترسی ندارد، حتی وقتی که به شکلی واضح و با موفقیت های پی در پی، سعی می کند در مقابل رفتار بد رایان خنده های صمیمی و دوستانه ای نشان دهد. پلیس قلابی بودن همیشه خوشایند نیست، و دلیل اصلی آن این است که در عین اینکه «بیایید پلیس شویم» یک فیلم کمدی است، تماشاگران به هیچ وجه از اینکه رایان مکرراً و آن هم به شیوه ای ابلهانه خودش و رفیق اش را در خطر مرگ قرار می دهد، نا آگاه نیستند. با این وجود جانسون همیشه موفق می شود مقداری از همدردی تماشاگران را به دست بیاور، به خصوص وقتی که بی فایده گی و سستی رایان در تضاد با خصوصیات شریرانه ی صریح دی آرسی، رئیس تبهکاران، نمایش داده می شود.

سهم اعظم فعالیت های فیزیکی و موقعیت های خنده دار و عکس العمل های عصبی مناسب، نصیب وایانز می شود و خنده دارترین صحنه ی فیلم را رقم می زند که در آن جاستین خود را جای خلافکاری می زند که به واسطه ی خالکوبی ها و موهای آشفته و استفاده از آهن قراضه هایی براق در اتومبیل اش بقیه را فریب می دهد و مجبور است با اثرات ثانویه ی امتحان کردن شیشه کنار بیاد.

«بیایید پلیس شویم» تعداد زیادی از بازیگران مکمل را در خود دارد که در نقش های خنده دار گسترده ای بازی اغراق شده ای ارائه می کنند. «کیگان مایکل کی» در نقش تبهکار ضد انگلیسی ای که ایده ی بازی در نقش یک پلیس مخفی را در جاستین به وجود می آورد، به خوبی به چشم می آید. اما گرین فیلد روی نقش آفرینی های تحت فشار تر فیلم توسط دی آرسی و «راب ریگل» (به کارگیری او به عنوان یک پلیس واقعی که نشان می دهد همدستی ارزشمند برای دو نقش اصلی است، انتخاب خوبی بوده) حساب می کند تا احساس ترس و تهدیدی را که در ورای مسخره بازی ها وجود دارد، بالا ببرد.

اشارات تصویری و داستانی به تریلر های جدی ( البته نه خیلی جدی) با حضور پلیس و آدم کش ها در فیلم وجود دارد که شامل گریزی به فیلم «سگ های انباری» هم می شود. البته با اینکه بعضی از صحنه های خنده دار به شکلی بی شرمانه توهین آمیز هستند، سازندگان فیلم مراقب اند که روی نام خانوادگی چینی ای که جاستین موقع نقش بازی کردن به کار می برد، زیاد مانور ندهند. البته وقتی جاستین در تنها فرصت خود لهجه ی چینی مسخره ای به کار می برد، بلافاصله معذرت خواهی می کند. شوخی ای در کار نیست.

ارزش های تکنیکی فیلم ماهرانه و یکدست هستند و ترانه های پاپی که در موسیقی متن فیلم شنیده می شود با دقت و درک مناسبی انتخاب شده اند. از قبل خبر داشته باشید: بعد از این فیلم و فیلم «این پایان کار است» ، به نظر می رسد که گروه موسیقی پاپ « Backstreet Boys» قرار است دوباره در دنیای موسیقی جای ثابتی پیدا کنند.

------------------------

[۱] فارس، شکلی از کمدی است که در آن شخصیت های اغراق شده در موقعیت های اغراق آمیز قرار می گیرند.

                                                                                                                                                                                                                                                                              مترجم: الهام بای

 

 

 





تعداد بازدید از این مطلب: 6216
موضوعات مرتبط: سینمای غرب , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

یک شنبه 9 آذر 1393 ساعت : 8:40 بعد از ظهر | نویسنده : م.م
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








اطلاعات کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



آخرین مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
درباره ما
تقدیم به عزیز سفرکرده ام (فاطمه) .گرچه ناگهان مراتنها گذاشتی ولی به دیداردوباره ات امیدوارم،درلحظه موعودی که ناگهان میآید. --------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- د رقرونی هم دور وهم نه چندان دور( ایران )باوجود نشیب و فراز های تاریخی بسیارش در بازه های زمانی مکرر،همواره ابرقدرتی احیا شونده و دارای پتانسیل و استعدادبالا برای سیادت برجهان بود .کشورما نه تنها از نقطه نظرقابلیتهای علمی و فرهنگی ،هنری ،ادبی و قدرت نظامی یکی از چندتمدن انگشت شماری بود که حرف اول را دردنیاهای شناخته شده ی آن زمانها میزد، بلکه در دوره هائی طلائی و باشکوه ،قطب معنوی و پرجلال و جبروت جهان اسلام نیز بشمار میرفت . در عصر جدید که قدرت رسانه بمراتب کارآمد تر از قدرت نظامیست باید قابلیتهای بالقوه و اثبات شده ایرانی مسلمان را برای ایجاد رسانه تعالی بخش،درست و کارآمدبه همه یادآوری نمودتا اراده ای عظیم درهنرمندان ما پدید آید درجهت ایجاد (سینمای متعالی)و پدیدآوردن رقیبی متفاوت و معناگرا برای سینمای پوچ ،فاسد و مضمحل غرب و شرق نسیان زده و بالاخص " غول هالیوود"که برکل جهان سیطره یافته است.شاید بپرسید چرا سینما؟...جواب این است : سینما تاثیر بخش ترین رسانه در عالم است و باآن میتوان وجود معنوی انسانها را تعالی دادویا تخریب کرد...و متاسفانه تخریب کاریست که در حال حاضر این رسانه با عمده محصولات خودبه آن همت گماشته است و تک و توک محصولات تعالی بخش آن همیشه در سایه قراردارندو بخوبی دیده نمیشوند چون جذابیت عام ندارندو قادر به رقابت با موج خشونت و برهنه نمایی موجودنیستند. دادن جذابیت و عناصر لذت بخش نوین و امتحان نشده بدون عوامل گناه آلود به محصولات تصویری بگونه ای که بتواند بالذات ناشی از محصولات سخیف و ضد اخلاقی رقابت نماید کاریست بس پیچیده که نیازمند فعالیت خالصانه مغزهای متفکر ومبتکراست و من فکر میکنم این مهم فقط از عهده هنرمندان و متفکران ایرانی برخواهد آمد و شاید روزی که من نباشم محقق گردد...شاید
منو اصلی
موضوعات
لینک دوستان
آرشیو مطالب
نویسندگان
پیوندهای روزانه
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 193
:: کل نظرات : 70

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 25

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 132
:: باردید دیروز : 1510
:: بازدید هفته : 5355
:: بازدید ماه : 26916
:: بازدید سال : 152681
:: بازدید کلی : 656035
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان CINTELROM و آدرس cintelrom.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.